محل تبلیغات شما



تفاوت رهبری و مدیریت در چیست؟

تفاوت رهبری و مدیریت چیست؟ این سوالی است که ممکن است گاهی ذهن شما را هم به خود مشغول کرده باشد. تعدادی از افراد هنوز مدیریت و رهبری را یکی می‌دانند و تفاوتی بین آن‌ها قائل نیستند. اما واقعیت این است که در نقش رهبری و مدیریت در عین شباهت‌هایی که با همدیگر دارند، دارای تفاوت‌های اساسی با هم هستند.

تعریف مدیریت

مدیریت شامل کنترل یک گروه یا مجموعه‌ای از اشخاص برای رسیدن به هدفی خاص استمدیران نمونه وظیفه برنامه‌ریزی، سنجش، نظارت، هماهنگی، حل مسائل، استخدام و اخراج را به عهده دارند. در بیانی دیگر مدیریت عبارت است از پروسه‌ای که از طریق برنامه ریزی، استخدام، سازماندهی و استفاده صحیح از منابع مالی، فیزیکی، انسانی و تکنولوژی برای رسیدن به یک یا چندین هدف مشخص به طور مؤثر استفاده نماید.

تعریف رهبری

رهبری عبارت است از توانایی اعمال نفوذ بر افراد یا گروه‌ها در جهت دست‌یابی به هدف. رهبر به شخصی اطلاق می‌گردد که دارای اعتماد به نفس بالا، اراده آهنین، جدیت و تحرک جسمی باشد که این صفات و شخصیت کاریزماتیک٬ باعث ایجاد قدرت اعمال نفوذ در گروه‌ها و افراد گردد.

تفاوت رهبری و مدیریت

در خصوص تفاوت‌های رهبری و مدیریت سه نوع دیدگاه در حوزه صاحب‌نظران سازمان و مدیریت وجود دارد.
گروه اول: عده‌ای محدود این دو نقش را مترادف می‌دانند و فرقی بین رهبر و مدیر قائل نیستند.
گروه دوم: قائل به تفکیک بین مدیر و رهبری هستند ولی مدیریت را اعم از رهبری می‌دانند. و رهبری را جزئی از وظایف مدیریت می‌دانند. در نظر این افراد مفهوم مدیریت وسیع‌تر از رهبری است.
گروه سوم: این گروه که شامل بسیاری از صاحب‌نظران این حوزه می‌شود ٬رهبری را یک مفهوم وسیع می‌دانند و مدیریت را جزئی از وظایف رهبری به حساب می‌آورند یعنی رهبری اعم از مدیریت است.

۲۸ تفاوت اساسی رهبری و مدیریت

  1. رهبری مفهومی وسیع‌تر از مدیریت دارد.
  2. در رهبری ایجاد تغییر و عمل خلاقانه وجود دارد در حالی که در مدیریت، عمل کردن طبق چارچوب قانونی اامی است.
  3. در رهبری، عضویت در سازمان مطرح نیست، بلکه تاثیر گذاری بر دیگران اهمیت دارد. یعنی اگر شخصی بر تصمیم گذاری دیگران تاثیر بگذارد، در نقش رهبری عمل کرده است. ولی در مدیریت سلسله مراتب یک اصل است.
  4. در رهبری عضویت در سازمان مطرح نیست، یک رهبر می تواند در خارج از سازمان بوده و بر افراد داخل سازمان نفوذ داشته باشد. اما در مدیریت کسب عضویت، اولین شرط برای اعمال مدیریت بر افراد زیر دست است.
  5. در رهبری، اهداف ممکن است فرا سازمانی باشد. اما در مدیریت، اهداف وما سازمانی و در محدوده سازمان است.
  6. نفوذ، قوام و دوام دستورات و فرامین رهبری در مقایسه با مدیر به مراتب بیشتر است.
  7. در رهبری پذیرش پیروان مطرح است و قدرت مبتنی بر جاذبه شخصی است اما قدرت یک مدیر، قدرت سازمانی است.
  8. رهبری ابداع می‌کند و پدید می‌آورد ولی مدیر اداره می‌کند و در چارچوب قانون حرکت می‌کند.
  9. رهبری وضعیت موجود را بهبود می‌بخشد ولی مدیر وضعیت مطلوب را نگه می‌دارد.
  10. رهبری روی افراد تمرکز دارد ولی مدیر بر سیستم‌ها و ساختار تمرکز دارد.
  11. رهبری به افراد زیر دست اعتماد می‌کند و روح امید و خلاقیت ایجاد می‌کند اما مدیر بر زیر دست نظارت می‌کند.
  12. رهبری دارای دیدگاه وسیع، چشم انداز و الهام بخش است. اما مدیر دیدگاه محدود دارد .
  13. رهبری کارهای درست انجام می‌دهد اما مدیر کارها را درست انجام می‌دهد.
  14. رهبر علاوه بر قدرت مدیریتی٬ دارای قدرت شخصی است.
  15. رهبر با ایجاد تغییر سروکار دارد ولی مدیر برای برخورد با پیچیدگی‌هاست.
  16. رهبران از طریق ایجاد بصیرت٬نسبت به آینده جهت را مشخص می کنند . اما مدیران از طریق برنامه ریزی های رسمی ٬طراحی ساختارهای سازمانی خشک٬نظم وانسجام را به وجود می آورند.
  17. رهبران به طرق ابتکاری با کارکنان مرتبط میشوند .اما مدیران از طریق سلسه مراتب با کارکنان در ارتباط هستند.
  18. رهبر اختیارات خود را تفویض می کند اما مدیر مسئولیت خود را تفویض می کند.
  19. رهبر دنبال دلیل اشتباه می گردد اما مدیر دنبال مقصر می گردد.
  20. رهبر وضعیت موجود را به چالش می کشد(برای رشد وتعالی)اما مدیر وضعیت موجود را قبول می کند.
  21. رهبر برارزشها تاکید دارد اما مدیر بر استانداردها.
  22. رهبر بسیار گوش می دهد اما مدیر بسیار حرف می زند.
  23. رهبر نشان می دهد که چگونه باید انجام شود .اما مدیر می گوید چه چیزی باید انجام شود.
  24. رهبر به احترام پایبند است اما مدیر در طلب احترام زیر دست است.
  25. رهبر شخصیت کاریز ماتیک دارد ولی مدیر یک شخصیت سیستماتیک است.
  26. رهبر روشها را نشان می دهد .اما مدیر فقط روشها را می داند.
  27. رهبر پیرو دارد اما مدیر کارمند دارد.
  28. رهبری یک مفهوم انسانی است که به امر هدایت می پردازد. اما مدیریت صرفا یک مفهوم سازمانی است که به امر اداره کردن وکنترل سازمان می پردازد

۵ تفاوت مدیر و رهبر

این چالشی است که همواره وجود داشته است. آیا مدیریت و رهبری با یکدیگر متفاوت هستند یا باید به شیوه یکسانی با آنها برخورد کرد؟ برخی این دو مفهوم را یکسان تلقی می کنند. در حالیکه مفهوم و وظایف این دو با یکدیگر متفاوت هستند. در ادامه این مطلب ۵ تفاوت مدیریت و رهبری را مشاهده خواهید نمود:

  1. رهبری مفهومی وسیعتری از مدیریت دارد. واژه مدیریت به سلسله مراتب سازمانی، اختیارات رسمی و شفاف بودن نظام گزارش دهی و گزارش گیری اشاره دارد بنابرین در چاچوب نمودار سازمانی قابل تفسیر است در صورتی که رهبری مفهومی وسیعتر دارد و ااما متناظر با لایه های سازمانی نیست زیرا ممکن است فردی در سطوح پایین سازمانی باشد ولی بر روی سطوح بالاتر نفوذ داشته باشد به گونه ای که رفتار آنها را تحت تاثیر قرار دهد.
  2. در رهبری نوعی پذیرش و قبولیت برای پیرو مطرح است اما در مدیریت ااما چنین نیست. بنابرین هر قدر الگوی مدیریت به سمت رهبری تغییر وضعیت پیدا کند اثربخشی اقدامات مدیریت بیشتر می شود.
  3. در مدیریت اهداف ااما هدف های سازمانی هستند در حالی که در رهبری ممکن است اهداف فرا سازمانی نیز مدنظر باشند.
  4. نفوذ و دوام دستورات و فرامین رهبری در مقایسه با مدیر به مراتب بیشتر است.
  5. در مدیریت بیشتر قدرت اداری و از بالا به پایین مورد استفاده قرار می گیرد در حالی که در رهبری پذیرش پیروان مطرح است و قدرت مبتنی بر جاذبه شخصی یا از پایین به بالا کاربرد دارد.

 


زندگی نامه  مرحوم آقای سید احمد عادلی کربلایی

  1. ولادت مرحوم  سید احمد عادلی مدیر مدرسه حضرت ولی‌عصر (عج) بن مرحوم سید حیدر کربلایی فرزند بزرگ مرحوم آقای سید عادل رحمه الله علیه که  در شمال کشور خدمات شایان در ترویج دین مبین اسلام و مذهب حنیف جعفری دارد: تاریخ تولد 1323 هجری شمسی.
  2. سواد فارسی و خواندن قرآن شریف و نوشتن. در نزد عموی خویش مرحوم سید محسن عادلی فراگرفت.
  3. مقدمات با فقه و منطق . در نزد اساتید بزرگوار مثل مرحوم آقای سید اصغر امینی و مرحوم شیخ عیسی عبقری و مرحوم آقای حاج سید کاظم عادلی عموی خویش فراگرفت.
  4.  دوران عسکری خود را  مدت دو سال در فرقه خوست 1347 هجری شمسی سپری کرد و کارهای اداری را در آنجا یاد گرفت چون کاتب بود و قبلاً کارهای منصب‌دارها را انجام می‌داده چون  پرکار و کاردان و کارش مورد تائید همه بود.
  5. از کوچکی دست به مداحی و روضه خواندن پیامبر بزرگوار اسلام و اهل‌بیت طاهرین آن حضرت زد و تا آخر عمر خویش مصیبت سالار شهیدان را می‌خواند و خیلی وقت‌ها جلسات بزرگی یک منبر را سرپرستی و اداره می‌کرد.
  6. در کارهای اجتماعی، خصوصی مرکز بلخاب دست بالای داشت و در کنار علمای بزرگ جا داشت و کارهای اصلاحی مذکور برای جلوگیری از اختلافات مردم . عامه مردم از آن مرحوم  راضی بودند و اختیار فیصلۀ کارهای بزرگ و مهم را برایش می‌دادند و
  7. قبل از انقلاب دوران حکومت تره کی آقای کربلایی کارهای ی و تبلیغاتی و داشتند، ایشان نفر ارتباطی از طرف بلخابیهایی که برای قیام در مقابل کمونیست‌ها کار می‌کردند مسئولیت طرف سنگ چارک از جمله ارتباط با آقایان حاج سید مصطفی و حاج طالب شبوکندی و دکتری که در تکزار توسط حاج سید مصطفی و هاشم بای از آب کلان در شرایط بسیار خفقان خلقی‌ها کار می‌کرد.
  8. بعد از پیروزی مجاهدین در بلخاب یکسره حضور فعال در بین جامعه در پشت جبهه برای اکمال مجاهدین و جبهه جنگ فعالیت داشت. مرحوم حاج سید محمدحسین عادلی معروف به سید قومندان دائم در جبهه و سنگر بودند کارهای خانه و سر پرستی و خدمات مهمانان ایشان را نیز می‌کردند.
  9. چندین مرحله برای اعزام نیروی نظامی در کشنده و سنگ چارک و استراب مسافرت کرده است.
  10. چندین مرتبه برای اصلاح ذات البینی در شرایط حساس جنگ و نزاع‌های قومی و گروهی مسافرت نموده.
  11. چندین مرتبه برای برگزاری جلسات مسئله گویی و احکام رفته است مدت‌هایی مسئول و ریس پایگاه ولی عصر در بلخاب بوده است.
  12. مدت‌های مسئول و ریس و پایگاه ولی عصر (عج) در بلخاب بوده است.
  13. مسافرتی هم در سال 1394 به عتبات عالیات نموده‌اند زیارت حضرت سیدالشهدا حضرت امیرالمؤمنین و تمامی امامان معصوم علیهم‌السلام که در عراق  هستند، وقتی بازگشت در کشور جمهوری اسلامی ایران زیارت حضرت امام رضا (ع) و باقی زیارات، امام‌زاده‌ها به‌قدر توان و اجازه وقت زیارت علمای حوزۀ علمیه در قم و مشهد مقدس.
  14. مرحوم کربلایی مدیر مدرسه حوزه علمیه ولی عصر پرتلاش کار می‌کردند.
  15.  دوران انقلاب خصوصاً سال‌های  اول آقایان سید کاظم عادلی، حاج سید حسن عادلی، حاج سید محمد رضا عادلی، حاج سید محمد حسین عادلی(قومندان) سید اسحاق عادلی و جمع دیگر درگیر کارهای نظامی و فرهنگی و مالی و اجتماعی بودند خصوصاً بیرون از منطقه آقای کربلایی برای سرپرستی و ادارۀ زندگی ایشان رسیدگی می‌کرد.
  16.  شرکت نمودن ایشان به امتحان سویه بخش تعلیمات اسلامی جمهوری اسلامی افغانستان. که ازجمله کسانی بودند که نمره قبولی آوردند که تعدادی از مدرسین قبول نشدند.
  17. ریس هیئت نظارت از بخش کیفیت معارف نسوان بلخاب.

سید باقر عادلی 1396.5.11


زندگی نامه حجت  الاسلام و المسلمین حاج سید حسن رضا عادلی بلخابی

اَلذِینَ یُبَلِّغون رِسالاتِ اللهِ و یَخشَونَهُ و لا یَخشَونَ اَحداً اِلاّ اللهَ و کفی بِاللهِ حَسیباً (سوره احزاب، آیه 39)

 کسانی که پیام های خدا را می رسانند و فقط از او می ترسند و از هیچ کسی جز او نمی هراسند خدا برای حسابرسی اعمال شان کافیست.

ولادت

حضرت حجت الاسلام و المسلمین حاج سیدحسن رضا عادلی فرزند مرحوم آیت الله آقای سید عادل در سال  1326 هجری شمسی، در ولسوالی بلخاب قریه چایله در خانواده علم و فضل دیده به جهان گشود. در سه سالگی پدرش مرحوم آیت الله سید عادل چشم از دار فانی فرو بست و به دیار باقی شتافت. ایشان پس از فوت پدر، تحت تربیت مادر مهربان قرار گرفت و در پانزده سالگی از نعمت وجود مادر نیز محروم گردید. از آنجایی که در یک خانواده مذهبی و علمی به دنیا آمده بود و همه ای برادران  ایشان جزو علما منطقه به حساب می آمدند و اشتیاق فراوان به فرا گیری معارف اهل بیت (ع) داشتند، ایشان را تشویق کردند تا به حوزات علوم دینی برود و از آبشخور حیات علمی و معرفت شناسی دینی تغذیه نمایند.

مرحوم حجت الاسلام و المسلمین حاج سید حسن رضا عادلی با تشویق اقوام به فراگیری علم رو آورد و خواندن و نوشتن را فرا گرفت. تا سال 1348 به امورات زندگی می رسید و بعد از آن به مدرسه علمیه دهنه شِرط رفت و از محضر اساتید آن زمان مانند: حجت الاسلام و المسلمین حاج سید کاظم کَرسَنگ و شیخ محمد حسین جوادی ادبیات عرب و فقه را فرا گرفت و سپس راهی مدرسه علمیه زَوَک می شوند تحصیلات خود را در محضر اساتید آن حوزه مانند: حجت الاسلام و المسلمین سید اصغر امینی، حجت الاسلام و المسلمین شیخ عیسی عَبقَرِی ادامه داد و آنگاه به مدرسه علمیه دَهنَه رفت و از محضر اساتیدی چون: حجت الاسلام و المسلمین حاج سید کاظم عادلی و شیخ فقیرعلی کربلایی بهره علمی برد.

رفتن به عسکری و دوران تحصیل

حجت الاسلام و المسلمین حاج سید حسن رضا عادلی در سال 1348 ه ش به عسکری می رود و در مدت دو سال انجام وظیفه ای سربازی، تجارب زیادی کسب می کند و در کنار ایفای وظیفه سربازی در ایام تعطیلی نزد یکی از مولوی ها حنفی مذهب رفته کتب: کافیه، نحو، منطق، هدایه شریف و تفسیر جلالین را فرا گرفت. در سال 1350 ه ش که ترخیص عسکری را دریافت می کند در مسیر بازگشت به زاد گاه خود، مدت دو ماه در مدرسه ای پل خُمری از کلاس درس استاد شیخ احمد راجی بهره مند شد سپس به بلخاب رفت و پس از مدتی با دختر دایی خود ازدواج کرد و در  مدرسه علمیه دهنه ترخوج، مشغول تحصیل گردید.

حاج سید حسن رضا عادلی زمستان 1350 ه ش را با وجود مشکلات مالی باسختی و پشتکار به  تحصیل علوم دینی ادامه داد و در بهار سال 1351 ه ش همراه آقایان: حجج اسلام سید محمد حسین هاشمی تخشاری و محمد حسن فصیحی به باجگاه رفتند تا از محضر آیت الله غلامحسن(معروف به شیخ پدر دار) کسب فیض نمایند در محضر ایشان ادبیات و فقه را آموختند و پس از چندی از باجگاه به سرپل رفته و از محضر استاد شهید شیخ احمد راجی، فقه، اصول، منطق، کلام، فلسفه و . را فرا گرفت. پس از فرا گرفتن علوم عقلی و نقلی در سال 1356 ه ش برای انجام وظیفه دینی عازم ولسوالی  شولگره ولایت بلخ می گردد و با استقبال گرم مردم منطقه قُلَند رو برو شد و طبق پیشنهاد بزرگان منطقه به عنوان پیش نماز تعیین شد. ایشان در آنجا با تأسیس مسجد خاتم الانبیا به ترویج احکام شرعی و معارف اسلامی پرداخت.

شرکت در جهاد

مرحوم حاج سید حسن رضا عادلی در سال 1358 ه ش همزمان  با تصرف مرکز ولسوالی بلخاب توسط مجاهدین بلخاب، به زادگاهش برگشت، و در کنار مجاهدین به امور جهادی مشغول شدند. ایشان در سال 1362 ه ش بر اساس تصمیم عده ای از متنفذین منطقه از جمله آیت الله عالمی، شهید سید محمد حسین قومندان و حجت الاسلام حاج سید نبی محقق، همراه با0 نفر از نیروهای جوان، جهت فراگیری دوره نظامی عازم جمهوری اسلامی ایران شدند. پس از فراگیری تاکتیک های پیچیده ای نظامی که مقارن با تشکیل پاسداران جهاد اسلامی افغانستان بود ایشان پس از تفاهم با مسئولین جریان یاد شده، همراه با نظامیان آموزش دیده به بلخاب بر گشتند و تحت عنوان پاسداران جهاد اسلامی افغانستان پایگاه ولی عصر را در مرکز بلخاب ایجاد و به صورت مستمر نیروهای مجاهد در جبهات سوزمه قلعه و سرپل اعزام می کردند.  ایشان در تشکیلات پاسداران جهاداسلامی مسئولیت های مختلفی را از قبیل نظامی، اداری و مالی بر عهده داشتند.

مردم و فرماندهان قدرشناس ولایت سرپل، جوزجان، بلخ، سمنگان به منظور ایجاد سازماندهی جدید و هماهنگی بیشتر در میان نیروهای مجاهد و سنگر نشین برای گسترش و ارتقاء کیفی و کمی پاسداران جهاد به منظور حضور موثر در مقابل رژیم کمونیستی، در سنگرهای پر آوازه خط مقدم نبرد سوزمه قلعه در سال 1364 ه ش در ولسوالی سانچارک قریه مسجد سبز گرد هم آمدند و پس از چندین روز جلسه و مذاکره پایگاه مرکزی رسالت را تأسیس کردند و حجت الاسلام والمسلمین آقای عادلی را که در میان مردم ولایات یاد شده به تقوا، تقدس و امانت داری شهرت داشت به عنوان رئیس پایگاه مرکزی رسالت به اتفاق آراء انتخاب کردند.ایشان پس از پذیرفتن مسئولیت پایگاه رسالت به عنوان یک شخص مجرب و آشنا به مسایل ی و نظامی تحولات جدیدی را در عرصه های ی و نظامی در جبهات صفحات شمال ایجاد کردند.

حجت الاسلام و المسلمین آقای عادلی تازمان فروپاشی دولت کمونیستی تحت حمایت شوروی سابق در افغانستان در سال 1371 ه ش به عنوان یکی از خوش نام ترین چهره های جهادی مردم افغانستان علیه حضور بیگانه گان و دولت کمونیستی افغانستان به نبرد ادامه دادند.

آقای عادلی از درگیری های داخلی میان احزاب جهادی رنج می برد و همواره نیروهای نظامی در گیر را به صبر و خویشتن داری دعوت می کرد و بعد از گرد همایی لعل در مورخ 16-6-1367 که به ابتکار و زمینه سازی مسئولین و فرماندهان پاسداران جهاد اسلامی افغانستان و سازمان نصر دایر گردیده بود، ایشان و هیأت همراه به شمول آقایان:  حاج شفق سرپلی،  آقای شجاعی باجگاه، و آقای توسلی سرپلی به نماینده گی از طرف پاسداران جهاد صفحات شمال، صادقانه در جلسه یاد شده شرکت نموده و منشور اتحاد را در  دوازده ماده امضا کردند که این خود زمینه ساز برای وحدت اکثریت نیروهای شیعه در ولایات مختلف افغانستان گردید.

حجت الاسلام سید حسن رضا عادلی پس از سقوط دولت برهان الدین ربانی به دست طالبان، افغانستان را ترک و به مشهد مقدس مهاجرت کردند و در سال 1375 به زیارت کعبه معظمه رفت.  ایشان تحصیلات حوزوی خویش را به صورت منسجم در سطح خارج فقه و اصول ادامه دادند. ایشان از سال 1376 تا 1392 در حوزه علمیه بزرگ مشهد به صورت جدی پای درس اساتید بزرگی همچون آیت الله سیبویه، آیت الله خلخالی، آیت الله گرایلی و آیت الله سیدان شرکت می کردند.

مرحوم حجت الاسلام حاج سید حسن رضا عادلی در سال های اخیر برای برخی از امور به افغانستان در حال رفت و آمد بود که در این رفت و آمد، اهداف فرهنگی و آموزشی که از وظایف خطیر علما در شرایط فعلی محسوب می گردد را جامه عمل می پوشاند. و عاشقانه در این راه تلاش می ورزید و با تماس و رایزنی با نهاد های فرهنگی و آموزشی جمهوری اسلامی ایران، امکانات فرهنگی و آموزشی را به بلخاب برای تغذیه فکری و اعتقادی جوانان و طلاب می برد. حاج عادلی علیرغم مشکلات نا امنی و سختی راه،  مردم و جامعه ای نیازمند خود را فراموش نمی کرد.

خدمات فرهنگی و اجتماعی

حجت الاسلام و المسلمین حاج سید حسن رضا عادلی یکی از چهره های آشنا در عرصه انقلاب و مردم بوده است. ایشان دارای خدماتی به یاد ماندنی است که به چند نمونه از آن اشاره می گردد:

  1. ساخت مسجدی به نام حضرت خاتم الانبیاء در ولسوالی شولگره واقع در قریه قُلَند(درسال 1355 ه ش).
  2. ساخت مسجد حضرت ولی عصر (عج) در بلخاب قریه چایله، در سال (1361).
  3. ترمیم بخشی از  ساختمان اداری بلخاب(ترخوج) درسال 1360 ه شکه روز اول قیام مردم بلخاب خراب شده بود.
  4. ساخت بَرَنده(ایوان) برای مسجد جامع بلخاب در (1361).
  5. تأسیس پایگاه ولی عصر مرکز بلخاب مربوط پاسداران جهاد اسلامی افغانستان  با همکاری حجت الاسلام شهید سید محمد حسین قومندان در سال 1363 ه ش.
  6. ساخت ساختمان مدرسه حضرت ولی عصر (عج)(1365).
  7. ساخت منبر (حسینیه) امام سجاد (ع) در منطقه چایله از محله های ترخوج بلخاب.
  8. مسجد مدرسه حضرت ولی عصر (عج) 1387 ه ش  واقع در قریه چایله.
  9. همکاری با حسینی بلخابی برای تأسیس کتابخانه حضرت ولی عصر (عج) در مرکز ولسوالی بلخاب 1369 ه ش.
  10. ساخت حمام و آشپز خانه در مدرسه علمیه حضرت ولی عصر درسال 1395 ه ش.

آری، عالمان میراث داران رسالت و مجاهدان، حافظان گنجینه های امنیت اند. و حجت الاسلام حاج سید حسن رضا عادلی هر دو بود: هم مجاهد فی سبیل الله که بخش مهمی از عمر شریف خود را در این راه گذاشت و جهاد را مایه شهرت و مال اندوزی نکرد و همچون مولایش علی (ع) ساده زیستی را اولویت زندگی اش قرار داد. هم عالم دین که بنا به فرمایش پیامبر بزرگ اسلام(ص) که فرمودند: اطلب العلم من المهد الی اللحد، از اوایل کودکی تا آخر عمر به علم آموزی پرداخت و خدمات گسترده ای نیز خصوصاً در سال های اخیر برای مردم بلخاب و حوزه های علمیه بلخاب انجام داد.

از ایشان 2 پسر و 6 دختر به یادگار مانده است. بالاخره این عالم مجاهد، در شامگاه 12 حمل 1396 در زادگاهش بلخاب به دور از خانواده و در روز شهادت حضرت امام هادی (ع) بر اثر ایست قلبی دار فانی را وداع گفت و به اجداد طاهرینش پیوست.

 

سید باقر عادلی 1396.1.20


مختصری از زندگی نامه  حجت الاسلام و المسلمین الحاج سید حسن عادلی بلخابی

  1. ایشان در سال 1303 هجری شمسی در یک خانواده متدین علمی و مذهبی در قریه چایله ولسوالی بلخاب ولایت سرپل دیده به جهان گشود در سن سه سالگی مادر گرامی اش را از دست داد.
  2. تحصیلات ابتدایی و متداوله را نزد پدرش مرحوم آیت الله  سید عادل بلخابی و ملا ابراهیم کوهستانی که از جمله اساتید برجسته زمان بوده اند آموخت و سپس تحصیل علوم دینی را در مدرسه علمیه سر ولنگ دره صوف و مدرسه علمیه دهن شرط و مدرسه زارع یکاولنگ دامه داده و در سال 1326 هجری شمسی ازدواج نمودند و در سال 1329 هجری شمسی با وفات عالم ربانی و جلیل القدر مرحوم آیت الله سید عادل به سوگ پدر می نشیند.
  3.  در سال  1336 ه ش جهت ادامه تحصیل علوم دینی عازم نجف اشرف شدند و در کنار مضجع نورانی امام العارفین علی بن ابی طالب علیه السلام در حوزه علمیه نجف اشرف به مدت شش سال مشغول ادامه تحصیل در نزد مراجع عظام چون آیت الله العظمی حکیم رح  آیت الله العظمی شاهرودی و آیت الله العظمی بروجردی میگردد و بعد از سپری نمودن سطوح عالیه در سال 1343 ه ش عازم کشور و به آغوش گرم وطن در زادگاه خویش برگشته مشغول تدریس و تبلیغ علوم دینی و مکتب اهلبیت میشوند.
  4. مدارس که ایشان تدریس نمودند:

الف: مدرسه علمیه دهن شرط

ب: مدرسه علمیه دهنه ترخوج

ت: مدرسه علمیه خرماتخت

ج: مدرسه علمیه شاهمرد سانچارک

د: مدرسه علمیه امام صادق (ع) زوک

  1. دریافت وکالت نامه از آیت الله العظمی خویی در سال 1348 هجری شمسی آیت الله العظمی امام خمینی 1348 ه ش  آیت الله العظمی و جدانی فخر، آیت الله العظمی سید محمد حسینی شیرازی، آیت الله العظمی گلپایگانی، آیت الله العظمی سیستانی، آیت الله العظمی سید صادق شیرازی.
  2. در سال 1351 به قصد زیارت بیت الله حرام به مکه مکرمه مشرف شدند.
  3. در اوایل انقلاب اسلامی افغانستان علیه شوروی ایشان یکی از پرچم داران جهاد و مقاومت بودند. و جهت بسیج نمودند مردم در ولسوالی کوهستانات ولایت سرپل مسافرت نموده تا پیروزی مجاهدین در بخش های مختلف سمت والای رهبری را به عهده داشتند و بعد از پیروزی انقلاب اسلامی افغانستان زمانی که بین مجاهدین اختلاف داخلی پیدا شد ایشان از جمله اشخاصی بودند که ازین معضل رنج میبردند و همواره پرچم اصلاح گری را به دوش داشتند و درین راستا برای حل اختلافات داخلی دره صوف در راس هیاتی دو مرتبه در آن دیار مسافرت نمودند و همچنین به ولسوالی کشنده و منطقه عبدالگان برای اصلاح ذات البینی چندین مرتبه مسافرت نمودن و تمامی مردم ولسوالی بلخاب و ولسوالی های همجوار برای حل اختلافات و دعاوی فامیلی نزد ایشان مراجعه میکردند.
  4. بیش از بیست سال امام جماعت مسجد جامع ولسوالی بلخاب بوده و در تمامی مجالس و محافل عمومی که علما حضور داشتند نماز جماعت به امامت ایشان اقامه میشد.
  5. از آثار و خدمات ماندگار ایشان در راستای خدمت به اسلام و جامعه تاسیس مدرسه علمیه حضرت ولی عصر (عج) ترخوج مرکز بلخاب حسینیه و مسجد بزرگ در قریه چایله تاسیس و ساخت مسجد در کوچه بنی هاشم سه باب مسجد و یک باب حسینیه در قریه لرکرد میباشد.
  6. مرحوم حاج سید حسن عادلی بلخابی با این همه زحمت و خدمات شایان به مردم مومن سمت شمال افغانستان در عمر نود سالگی تاریخ 9 حوت 1393 داعی حق را لبیک گفته به لقا الله پیوست روحش شاد و یادش گرامی.

شعری از سید مهدی طیبی که به تاریخ 12-12-1393 برای  وفات ایشان سروده است.

 

دست اجل باز گلی زین جهان گرفت             از خاندان عدل یکی را نشان گرفت                      یک عالم که بود چنان کوکب سحر              این نعمت خجسته ز بلخابیان گرفت

آنکس که علم و معرفتش بود باعمل          هم مرد علم و مرد عمل توأمان گرفت

آنکس که علم و دانش او بود راهبر          بر مردم که راهی صلاح و امان گرفت

او سالها به کرسی تعلیم و تربیت            در حوزه های علمیه جاه و مکان گرفت

در کرسی قضاوت و حکم مبین دین         از حرف غیر حق زبان در دهان گرفت

اسمش حسن به خلق حسن خلقش حسن       از ارض کربلا حسین و عشق و جان گرفت

نزعش به چهارده و سی وشش زهجرت          همچون قمر خسوف نمود و خزان گرفت

در عاشر جمادی الاولی به خاک رفت            مهدی سوگوار برایش فغان گرفت

 

سید باقر عادلی 1396.5.10


تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

ویکی راه اطلاع رسانی درسی دانشجویان شیراز paria69000 دانلود آهنگ جدید